مهدیزاده بدون روتوش

دسته: دانشجويي , سياسي
۳۳ دیدگاه
چهارشنبه - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۱

نزدیک شدن به شخصیت دکتر مهدی زاده و روانکاوی اندیشه او بسیار مشکل است . مردی که در شطرنج سیاست برای بقای بیشتر  از حاشیه پرهیز داشت و اکنون به راحتی به حاشیه رانده شد

 .

.

 

 .

.

 

دکتر مهدیزاده  با مجلس در آمیخته است. مجلس نه یک مکان اداری بلکه نهادی است که به او هویت می دهد.

 او بارها تاکید کرده  از نخبگان برجسته کشور است و در مجلس از اصلی ترین و  تاثیرگذار ترین نماینده ها می باشد

این شخصیت آرمانگرا که با ترس و  خود شیفتگی همزاد شده  مجبور است همیشه برای بقاء خود دشمن خلق کند

قصه زندگی او همانند اسطوره  زن هندو است که باید همراه جسد شوهرش سوزانده شود

 

 

.

.

” کاووس  دژی با هفت کاخ در بالای البرز ساخت. یکی زرین و دو سیمین و دو پولادین و دو آبگین.  این دژ و کاخ های درون آن ، مرگ . پیری را دور می داشتند چنان که اگر پیری دم مرگ وارد آن می شد جوانی به او باز می گشت و به هیات جوانی پانزده ساله در می آمد.”

 در اولین ماه های مجلس دوره هشتم بود که مهندس محمدی زاده، استاندار سابق خراسان رضوی به گناباد آمد و در مراسم کلنگ زنی فرودگاه با آن فیگور سنگین همیشگی اش گفت فرودگاه گناباد یک مزیت مهم دارد که از همان اول کمی بزرگتر از یک فرودگاه اضطراری در نظر گرفته شده است و شاید کارکردهای دیگری هم داشته باشد. در میان صحبت های او که همه مسئولین و خبرنگارها  گوش بودند تا چیزی از قلم نیندازند . این دکتر مهدیزاده بود که  چهره اش مهتلب شده بود و خودخوری مشهودی می کرد. شاید در آن حال با خود می گفت: استاندار چقدر کودکانه ، به  رویای او می نگرد.

 

پرداختن به شخصیت افراد و روانکاوی آنها بر اساس عملکرد و ایده های پنهان ذهنی کاری بس دشوار است مخصوصا آنکه آدمیزاد  چندین بطن دارد و عبور از آنها بسیار مشکل می نماید اما این امر روند تحلیل  را متوقف نمی کند هر کسی باید خود و افرادی که در سرنوشت او و محیط اجتماعی اش موثر هستند تحلیل و ارزیابی کند. آقای دکتر مهدی مهدی زاده  ۲۰ سال نماینده مردم گناباد بوده و بدون شک مهمترین شخصیتی است که شهرستان گناباد  داشته ها و نداشته هایش را از او  و منش فردی و  شیوه مدیریتی اش دارد. بعد از روزهای انتخابات صحبت درباره دکتر و مکان یابی روحی او در میان  توده و نخبه شهرستان بسیار شنیده می شد. ما هم به نوبه خود در اینجا سعی داریم به روش روانکاوی شخصیت به دکتر نزدیک شویم تا شاید بتوانیم هنجارهای بیرونی را بر اساس الگویی منسجم برآورد کنیم.

 

 

به نظر می رسد یکی از بهترین الگوهای  تحلیل دکتر مهدیزاده، الگوی اسطوره شناسی و  جاودانگی باشد. بر این مبنا دکتر را باید بر اساس مثلث معرفتی شناخت که یک ضلع آن  لذت مجلس و ضلع دیگر آرمان گرایی محلی و سومین ضلع  تورم روانی فردی است. او همه این سه ضلع را با  نگاه شیفتگی می نگرد و با حذف هر کدام از آنها  شخصیتش  دگرگون می شود.  هر انسانی در کنش های خود به دنبال مفهوم غریبی به نام جاودانگی است  اینکه برای همیشه  ابدی شود. این موضوع از رویاها نشئت می گیرد و بنا بر مکتب روانشناسی  ” یونگ ” یک “ناهوشیار جمعی” ایجاد می کند. ناهشیار جمعی  می تواند از فردیت جدا شود و یا همچنان اتصال خود را با دال مرکزی رویا حفظ کند. دکتر مهدیزاده  بر اساس مفهوم جاودانه شدن، آنهم در نظرگاه مردم گناباد  به صورت ناخودآگاه به این سه ضلع مثلث وابسته است. ذهن دکتر پذیرفته است که ابر مردی است که تنها او می تواند شکوه سرزمین مادری اش را محقق سازد البته فقط سوار بر اسب مجلس  می شود اینگونه تاخت!

لذت مجلس : دکتر مهدیزاده  با مجلس در آمیخته است. مجلس نه یک مکان اداری بلکه نهادی است که به او هویت می دهد. وی ۲۰ سال از عمرش را در مجلس گذرانده است و جالب است ۸ سالی که  از مجلس دور بوده وارد هیچ کدام از امور مدیریتی و اداری نشده است. دکتر وقتی که از مجلس جدا شد در گوشه عزلت فقط به  استادی در دانشگاه  مشغول بود. دو سال قبل از مجلس هشتم با دکتر آشنا شدم. به خانه اش رفتیم و چند بار هم صحبت شدیم. بیش از آنکه شبیه سیاست مداران باشد معلمی بود خسته با کوله باری از تجربه. آرام بود و زیاد هم درگیر مسائل روزمره کشور نبود این را بخوبی می شد از تحلیل هایی که می کند فهمید. به تربیت کودکانش فکر می کرد و موقع حرف زدن حواسش بود عصبانی نشود و قلبش درد نگیرد. عصر یک روز پاییزی در حالی که کنار بزرگراه نیایش با هم قدم می زدیم از او پرسیدم چرا مانند خیلی های دیگر بعد از مجلس پنجم وارد کار اجرایی در وزرات علوم و یا وزارت خارجه نشدید، از جوابش فهمیدیم اصلا علاقه ای به این امور ندارد.  حدود یک سال بعد که دکتر برای مجلس کاندیدا شده بود دیدمش. کاملا عوض شده بود. بسیار  بشاش به نظر می رسید. محاسن را مرتب کرده و موها را به بالا  شانه کرده بود و خیلی سرحال به نظر می رسید. دکتر که وارد مجلس شده فهمیدم اینها  ظاهری نبوده. بازگشت به نهادی که عاشقانه دوست داشت او را واقعا مجذوب کرده بود. سرحال بود و مانند یک جوان سی ساله  فعالیت می کرد. ذهن دکتر با نوع ساختار مجلس  چفت شده بود

 

 

آرمان گرایی محلی:  موافق و مخالف دکتر می دانند او عاشق گناباد است و برای پیشبرد اهداف گناباد  خیلی وقت ها دست به کارهای عجیب و غریب هم می زند. اما نگاه او به گناباد با خیلی ها فرق می کند. او همه چیز را برای گناباد در بالاترین حد می خواهد. خواسته های او بیشتر شبیه رویا است. رویاهایی که هم گناباد را می سازد و هم او را ابدی می کند. مثلا درباره فرودگاه، هر شهروندی می تواند نظری داشته باشد. به نظر برخی اگر فرودگاه فقط فعال شود حتی با یک پرواز در ماه به  مکان های زیارتی عراق و عربستان خیلی خوب است. برخی گمان میکنند این فرودگاه هفته ای دو سه پرواز به مشهد و تهران داشته باشد  بسیار عالی است اما  نظر دکتر مهدیزاده چیز دیگری است. او می گوید فرودگاه گناباد می خواهد یک فرودگاه بین المللی شود که شرق  زمین را به غرب آن متصل کند و هواپیماهایی که از اروپا می آیند و می خواهند به  شرق آسیا بروند در اینجا سوختگیری کنند. به همین خاطر باید چند هتل  لوکس در کنار آن احداث شود و گناباد منطقه آزاد خواهد شد تا خارجی ها بتوانند مدتی در اینجا استراحت کنند. این حرف ها در ابتدا شوکه کننده است اما اینها نگاه آرمانی دکتر به گناباد است . آرمان که نه، بلکه واقعیتی که به زودی با تلاش او محقق می شود. دکتر می گوید در طرح های او  جاده سنتو می خواهد جاده میانه شهر شود و  چیزی شبیه شانزالیزه پاریس درست شود.  فاصله بیدخت تا کاخک  هشت بهشت درست شود و  گناباد  به راحتی قطب علمی و صنعتی شرق کشور شود. دکتر مهدیزاده هر طرحی که بیان می کند آن را در بالاترین حد می خواست. گناباد باید شهر آرزوها بشود و حتما می شود . او به این رویا ها باوری فوق العاده دارد.

تورم روانی فردی:  این اصطلاح را روانکاوان هنگامی به کار می برند که شخص در بیرون از شخصیت خود فضایی را اشغال کند که در شرایط عادی نمی‏توانست آن را پر کند این حالت ناشی از آن است که فرد آگاهانه محتویات ناخودآگاه را درون‏سازی می‏کند. سومین ضلع تحلیلی دکتر مهدیزاده نخبه گرایی خود او است. او بارها تاکید کرده از نخبگان برجسته کشور است و در مجلس از اصلی ترین و  تاثیرگذار ترین نماینده ها می باشد. وی یک بار در یک سخنرانی در جمع صنعتگران  گفت من از دوران کودکی که در مزرعه کشاورزی می کردم به دنبال حل معضلات بودم و درباره اینکه چگونه در آن موقع با فکر خود کار برداشت محصول را برای کشاورزان آسان کرده سخن گفت.

 این سه حلقه شناخت شخصیت دکتر مهدیزاده بسیار به هم وابسته است. به عبارت ساده می توان بگویم  ۸ سالی که دکتر نماینده نبود زیاد به گناباد نمی آمد و خبری از آن عشق آتشین نبود. زمانی که در مجلس نبود کار دولتی هم نگرفت تا از آن طریق به گناباد خدمت کند و  علاقه ای هم به مشاوره به نماینده های دیگر گناباد نداشت.  از سویی این طرح های بزرگ و سرنوشت ساز را فقط او می تواند پیش ببرد. اهمیت فرودگاه را  نماینده دیگری نخواهد فهمید  و فرد دیگری هم  به نخبگی  او یافت نمی شود تا سکان  شهر را بتوان به او داد. دکتر مهدیزاده بدون مجلس ناقص است و گناباد هم بدون او از حرکت خواهد ایستاد.

مدیریت دکتر مهدیزاده نشان داد که او زیاد به تشکیلات و کار گروهی علاقه مند نیست. جوانانی که در ابتدای دوره هشتم دورش جمع شده بودند نتوانستند او را مجبور کند که کار تشکیلاتی بکند. دکتر علاقه نداشت به  تشکل های دانشجویی و  فرهنگی شهر برود و حتی  خودش در تهران مسئول دفتر نداشت!  او نامه های مردم را از درخواست شغل، تا انتقالی و وام بانکی  خودش پیگیری می کرد. جمله  ایشان که وکیل ، وکیل نمی خواهد  معروف است. شاید به خاطر این بود که  کار گروهی می توانست  محوریت نخبگی او را کم کند.  اندیشمندان معتقدند اندیشه جاودانگی  همراه با محافظه کاری عجیبی است. ترسی نهفته که اخطار می دهد مسئول دفتر و یا اطرافیان  نمی توانند  وارد حلقه او شوند. همه چیز باید تحت نظر مستقیم او باشد. زیرا هر کسی نمی تواند عظمت کارهای او را درک کند.

 

 

 

مشکل دکتر مهدیزاده  اما اینجا آغاز می شود. او می بایست این تفکر سه محوری را به طرفدارانش به طور واضح بقبولاند. هرکس که می توانست مانند دکتر مهدیزاده روند توسعه گناباد را بفهمد شیفته او می شد و گرنه تحلیلش ضعیف بود. به عنوان نمونه در شماره ۹۴ نشریه مژده گناباد ، دکتر مهدیزاده  گزارش کاری میدهد که در آن عبارت های زیبایی است که این را به خوبی نشان می دهد.

“گناباد این روزها را به خاطر خواهد سپرد. آیندگان محور محرک این چرخش بزرگ را به نیک نامی و بزرگی خواهد ستود و افق تصور او را برای جهش بی نظیر یک منطقه محروم به یقین خواهد پذیرفت”.  “نقشه های دور پروازانه  دکتر مهدیزاده  برای عمران منطقه  که همچون خواب های شیرین و رویاهای نایافته بعید و ناممکن می نمود به واقعیت نزدیک شده است” .  ” به باور همگان  حوزه انتخابیه در مسیر یک تحول بزرگ تاریخی قرار گرفته است”. ” راه آهن داشت مسیر دیگری می یافت که با ورود دکتر مهدیزاده ورق برگشت”

این عبارت که  زیاد هم  در گزارشات دکتر و گفته های نزدیکان وی دیده می شود  انسان را یاد مانیفست  احزاب ایدئولوژیک می اندازد که آشکارا فریاد می زند او تنها منجی است و کسانی که این حقیقت را نیافتند خود ضرر کردند. این گونه سبک تحلیل که از ذهن انتزاعی خود دکتر نشات می گیرد و به حلقه  اول یارانش هم تسری یافته است اولین اثری که دارد نقد نا پذیر  کردن اوست.  دکتر در این حالت همیشه پیروز است  و تلاش او همیشه در اوج. درست مانند همان احزاب ایدئولوژیک و رهبران سوپر من شان . به طور مثال  فرودگاه که آرمانی ترین  طرح دکتر است در سال  ۱۳۷۲  آغاز شد  ۷ سال در آن دوره و ۴ سال هم در این دوره  جمعا ۱۱ سال این پروژه  طول کشیده و هنوز هواپیماهای غول پیکر  اروپایی در گناباد بر زمین ننشسته اند. اما چون دکتر تنها کسی است که می تواند این طرح  را پیش ببرد همیشه باید بماند و  جایی برای نقد نیست هر چند سال که بگذرد. این شخصیت آرمانگرا که با ترس و  خود شیفتگی همزاد شده است مجبور است همیشه برای بقاء خود دشمن خلق کند.  دشمنان کوچکی که به راحتی می توانند طرح های کلان او را متوقف کنند و سعادت را از مدینه فاضله و شهریار آن بگیرند. دشمنانی که گاه در قالب بیرجند گاه بجستان ، مصلا و … جلوه می کنند.

اکنون که دکتر  مجلس را  ترک کرده است  مثلث شخصیتی او هم شکست. اکنون می توانم بفهمم چرا  دکتر روز بعد از انتخابات مانند دیگر کاندیداها به مصلا نیامد و همان روز راهی تهران شد و حتی نماند تا به رسم  برخی در شهر بگردد و از مردم تشکر نماید. او از درون مجروح بود و  از این غم خلاصی نداشت.  اسطوره مهدیزاده برای همیشه پایان یافت. او از دژ جاودانگی خارج شد  و دیگر رویین تن نخواهد بود.  دکتر مهدیزاده بعد از یک عمر خدمت به مردم این روزها شرایط سختی دارد.  احتمال اینکه به شدت منزوی شود و سال های پایانی عمر را به دور از سیاست و  به دور از گناباد سپری کند زیاد است. قصه زندگی او همانند اسطوره  زن هندو است که باید همراه جسد شوهرش سوزانده شود. پایان مجلس، انتهای آرمانگرایی و  فروکش کردن نخبگی دکتر مهدیزاده است.

احمد یوسفی  مقدم

 

منابع :

–         معرفی و نقد کتاب یونگ و سیاست .  امینی، علی اکبر

–         درآمدی انتقادی بر نقد اسطوره شناختی.  علایی، مشیت

–         بناهای اساطیری  و راز جاودانگی در اسوره های ملی و مذهبی . ناصر نیکوبخت.

 

 


نوشته شده توسط:گنابادنیوز - 1916 مطلب
پرینت اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
بازدید: 4190
برچسب ها:
دیدگاه ها
حسن چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 - 8:19 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

فکراین نماینده باشید که بدازبدترنشوددیگر چه می شود کرد گنابادشانس نماینده نداشته

پر از درد چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 - 9:12 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

خیلی خوشحالم از اینکه دیگر نماینده ای به نام مهدیزاده نداریم فردی مغرور که هیچ وقت حاضر نشد زمانی که نماینده نبود به شخصی که نماینده شده کمک کند

ناشناس چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 - 11:41 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

به نام خدا
خداوند احمد یوسفی را شفا دهد که اگر زره ای خدا را میشنخت این چرتو پرتا ره نمی نویشت مرد حسابی این چه ادبیتی است که برخورد کردی ایشان دکتر مهدیزاده به خدا توکل میکند تکلیفی بود که انجام داد نشد از راه دیگر به این شهر کمک میکند انهایی که از خان نعمت دانشگاه پزشکی بهره میبرند …آن موقع با فلانی بودن و با اینکه میدانستند با سبزها بوده ملاقات مد کنند و از فردا تریبونی که از دکتر دریغ داشتند در اختیار ایشان نماینده خود خواهند گذاشت بعدا پاسخ گود خد باشند که سد راه کسد شدند که ده خاطر خدا برای ابادیی این شهر قدم برمیداشت راستی دکتر هیچ وقت دستش را بوس نکرد و ده سمت مردم زن دختر و… بفرستد

    ناشناس یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 - 8:30 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

    مطمئنی قرصاتو جابجا نخوردی عزیز؟صورتیه خیلی شبیه قرمزستا!!!!!

    ناشناس دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 - 4:03 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

    شما خودت یه بار این متنو بخون ببیم چیزی متوجه میشی؟؟؟؟

بها الله پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 - 0:08 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

همانطور که نویسنده گفته وارد شدن به این بحث ها خیلی سخته
به نظر من نتیجه که گرفته شده مخصوصا نقد ناپذیری و خود شیفتگی بیشتر به نظریات توتالیتری می خورد تا روانکاوی
اگه از انواع طرفداران دکتر مهدیزاده هم سخن گفته می شد خوب بود
پیشنهاد می کنم درباره علل رای ندادن مردم هم مقاله ای بنویسید

مسعود پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 - 7:54 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

دکتر مهدیزاده حقش همینه . زمانی که به بجستان آمد و خیمه ی نفاق را بنا کرد و باعث کدورت و کینه چندین ساله ی بجستان و گناباد شد باید فکر حالا رو هم می کرد . به سید مظلوم مدنی چه جفاهایی کرد؟ مسلما آه مردم گرینانگیرش شده .

یک زخمی شده از پارتی پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 - 10:37 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

وقتی شنیدم دیگر این آقا قرار نیست نماینده شهرمان شود آنقدر خوشحال شدم که فکر میکردی تمام دنیا را به من دادن.من شخصی هستم که بخاطر نفوذ این آقا در یکی از ادارات و معرفی شخصی بجای من تمام محاسبات زندگی ام به هم خورد و در پی این تغیر کلی ضرر به زندگی و خانواده ام وارد شد .وشخصا هیچ موقع از این آقا و کسانی که به نوعی به این قضیه کمک کردند راضی نخواهم شد.

مهدی پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 - 4:41 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام احمد جو
خداییش عجب تحلیل جالب و درستی
دمت گرم

امیر رضا پنجشنبه 14 اردیبهشت 1391 - 8:18 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ای ول دمت گرم احمد جون خیلی جالب بود حال کردم.
و دست دکتر هم درد نکنه بلاخره برای شهرمون و شهرستانمون زحمت کشیده انشالله خوب و سلامت باشه.

گنابادی جمعه 15 اردیبهشت 1391 - 8:19 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

مرحبا… تحلیل کاملا منطقی و محکمی بود… و ای کاش مردم پیشتر می دانستند و ۲۰ سال با انتخاب این فرد تیشه به ریشه گناباد عزیز نمی زدند… به امید فرداهای بهتر

سعید جمعه 15 اردیبهشت 1391 - 8:20 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

خیلی زیبا نوشته بودی احمد جان. ممنون از قلم شیوایت. حقا که همینطور است

امین و سعید جمعه 15 اردیبهشت 1391 - 12:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام آقای یوسفی
نوشته نه اینکه خوب، بلکه عالی بود
چنین یادداشتی را حتی کسانی که بیست سال با دکتر مهدیزاده بوده اند نمی توانند بنویسند و چنین تحلیلی را داشته باشند، و این یکی از نکات ریز این مسئله بود.
این نوشته جز محسوسات بود، که همه ی کسانی که جز لیدر های مهدیزاده بوده اند این نوشته را تایید و تصدیق می کنند و به آن اذعان دارند ولی به گونه ای بوده که هیچ گاه نتوانسته اند به صورت نگارش در بیاورند و یا از آن یک فرضیه و نظریه طراحی کنند.
دم و بازدم شما متعالی
خدانگهدار

محمد جمعه 15 اردیبهشت 1391 - 4:02 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مثل همیشه قلمت گرم و دوست داشتنیست
“بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد .”
دلمان برای دکتر تنگ می شود.

همشهري مقيم بيرجند شنبه 16 اردیبهشت 1391 - 6:42 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

باسلام
تلاشهای دکتر رو نباید انکار کرد اما با کلیت بحثتون موافقم،مدتهاست که منم دارم به مابقی همشهریاو دوستای دلسوز میگم در مورد این فرودگاه اطلاع رسانی بشه مخصوصا” در مورد کاربریش!!الان همزمان دارن فرودگاه مدرس رو هم مابین کاشمر و فیض آباد میزنن که کاربریش مسافربریه و فرودگاه منطقه ای واسه شهرستانای اطراف از قبیل تربت،کاشمر،گناب اد و… بحساب میاد،پس چرا بیام هی عوام فریبی کنیم که آی فلان شد بهمدان شد!!وجود این نوع فرودگاه که الان دارن میزنن واقعا” لازمه و در حد یه نعمته واسه شهرمون اما باهش عوام فریبی کنیم که مسافربریهو قراره بین المللی بشه و …کار درستی نیست که متاسفانه فقط یه ابزار تبلیغاتی شده واسه آقایون و دارو دسته فهیم و استفاده طلبشون
ممنوم از جناب یوسفی که با شهامت تمام به این قضیه پرداخت و از مابقی دوستان هم که اطلاعات بیشتری دارن در این زمینه دعوت به همفکری در ادامه این مطلب دارم.
رفتار کودکانه دکتر رو هم بعد انتخابات لکه سیاهی شد بر کارنامه ۲۰ساله ایشون هرچند که قابل احترامه.

دلسوخته از ر.و.ش…… شنبه 16 اردیبهشت 1391 - 8:33 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام احمد جون دمت گرم خوشمان امد.
مردم شریف گناباد حیف که دیر متوجه شدند ۲۰سال گناباد از دیگر شهرهاس خراسان عقب موند.دعا کنیم که این یکی مثل اون به فکر خودش نباشه.
البته شاید این دوره بیاید شاید

دلسوز… شنبه 16 اردیبهشت 1391 - 10:24 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

به نام خدا
خدا لعنتد کند یوسفی به جای اینکه وحدت ایجاد کنی و با تشکر از زحماتی که دکتر برای گناباد کشید باعث بشی که دکتر علاقه مند به همکاری با نماینده که انتخاب کردن بشوند موجب شود این اقای مثلا نماینده منتخب که هنوز راه روستاها رو بلد نیست چیزی چیزی یاد بگیرد

محمد مهدی یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 - 12:48 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

جناب یوسفی عزیز
چون میدانم از سر حسن نیت مطالب رو نوشتی بهت خورده نمیگیرم. اما مطمئن باش حداقل ۷۰ درصد از تحلیلت انحراف دارد وصحیح نیست. شاید اگر سایر اجزای پاذل توسعه گناباد جور بود تمام رویاهای بلند دکتر اکنون تحقق یافته بود.اما دریغ از افکار متحجری که منویات شخصی وحزبی و گروهیشان همواره سدی بود در مسیر تحقق ارمانهای مهدیزاده. شما چه میدانی که برای همین فرودگاه چه نامه هایی ننوشتند که گناباد نیاز ندارد وبیت المال هدر میرود تا با عدم اجرا وتحقق ان دکتر را خراب کنند.
نمیدانم این چه تصوری است که همگان میپندارند تمامی مقدرات یک شهرستانتنها ولابد در ید اختیار نماینده است واز نقش تعیین کننده امام جمعه وفرماندار وشهردار وشوراها ومدیران دستگاههای اجرایی وعموم مردم در تعیین سرنوشت یک منطقه غفلت میشود….
دکتر مهدیزاده خسته نباشی وخدا یار ونگهدارت باشد که همواره در تاریخ این دیار جاودانه ای .دکتر رجایی در این مسیر پر چالش دست خدا یاورت باد وافکار پلید شیطان صفتان ظاهرالصلاح از شما دورباد.
والسلام

فاضل یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 - 1:15 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

ای احمد یوسفی بدان تو هم مانند بعضی سران گناباد یک خائن هستی و ۴ سال دیگر باز آقای رجایی را خواهی کوفت.
از تفرقه بپرهیز ای خائن

دور ازوطن یکشنبه 17 اردیبهشت 1391 - 10:16 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

بسمه تعالی
تحلیل های روان شناختی، شخصیتی، ازپیچیدگی بسیار برخورداراست. زیرا تحلیلگر ازچسپندگیهای ذهنی خودرهانمی شود، نیات وافکارمورد تحقیق شفاف نیست. و کمبود اطلاعات اورا سرگردان می سازد.البته این هادلیل نمی شود که حوزه نقد وتحلیل بسته شود. گرچه مثل یک مسآله ریاضی پاسخ دقیقی نداشته باشد . درهرحال ورود به این حوزه قدری شهامت علمی میخواهد که محقق بطورنسبی ازعهده آن خوب برآمده است.

اگرفرددیگری هم درگرداب خود بزرگ بینی و توهمات ذهنی درگزارش بمردم گرفتارآید وحتی اطرافیان خودرا هم به این عرصه کشد. به این گقته جناب محمد مهدی توجه فرمایید:(… شما چه میدانی که برای همین فرودگاه چه نامه هایی ننوشتندکه گناباد نیاز ندارد وبیت المال هدر می رود تا با عدم اجرا وتحقق آن دکتر را خراب کنند!!!! ترا به پیر به پغمبر فقط یک نامه ازیک گنابادی بیاور که چنین اظهار نظری کرده باشد) بهر حال نه چهار سال دیگر، هروقت اقتضا کرد نقد او نوعی وظیفه روشنفکری ورسانه ای است .زیرا چند تحلیلگر چون یوسفی دارید؟

همشهری دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 - 3:36 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

واقعا که اینجا کوفه شده. شمااز کوفیان هم بدتر هستید این چرت وپرت ها را جزیک انسان احمق وجاهل نمیتوانسته بنویسد.خدا به دکتر رحمکرد که دوباره گرفتار شما مردم گربه صفت نشد هرکجا هست خدا یاریش کند.

ناشناس دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 - 5:10 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

مرسی جناب دور از وطن

ناشناس سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 - 9:20 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام
جالب بود،اماازحق نگذریمدکترمهدیزاده باوجودهمه تلاشهاومحسناتی که داشت ایراداتی هم داشت ولی هیچ موقع جهت برطرف کردنش تلاش نکرد.

دانشجو سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 - 1:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

واقعا متاسف هستم برای بعضی از مردم این شهر که با وجود چندین دانشگاه و مردم بسیار متدین شهر و با اخلاق بعضی افراد به صورت خیلی ناشایست و بسیار ب دور از ادب رفتار میکنند ک چهره مردم گناباد را خدشه دار وبی فرهنگ نشان می دهند

ناشناس سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 - 1:51 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سگ زرد داداش شغال

ناشناس سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 - 11:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

به نام خدا
ممنون آقای روشن فکر که ارامش انتخابات را به هم زدی و کاریی کردی که بازار تهمت و غیبت را افتد روز قیامت میتوانی جواب دکتر مهدیزاده را بدهی تو وامثال تو باعث شکست دکتر و در اینده عقب ماندگی گناباد شدید چرا از استخدام دختر ف وپسر ا …. در دانشگاه پزشکی نمینویسد چرا نمینویسی آقای س از گناباد به بیرجند میرود چون در دانشگاه پزشکی استخدامش نمی کنند و دکتر م برای ماندن در دانشگاه فرزندان دو مسول را استخدام کرد چرا از دخاتهاه مسوولین در انتخابت که منجر به شکست دکتر شد نمینویس که کناباد را به دست فردی بی تجربه از فرنگ برگشته دادن

گنابادی چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 - 5:44 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

یوسفی جان برو به این آدرسhttp://yosuf.blogfa.com/ه

    یک گنابادی دیگر پنجشنبه 21 اردیبهشت 1391 - 1:31 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

    اقا یا خانم محترم
    واقعا برای شما متاسفم
    جواب یک مقاله علمی را که ایجوری نمی دن

د. الف و چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 - 8:50 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

که قیامت همین نزدیکی هاست!!
طرفدارمحترم جناب دکتر چرا کوچه عوضی آدرس می دهی؟

بقول شما آقای م… برای ماندن درپست ریاست دانشگاه ( که باشما موافقم زیراایشان به صاحبان قدرت ممه نوع امتیاز می دهد / به تابلویی که کنارش آقای دکتر عکس اندخته/ وبعدآآتش زدندوابتکار ایشان بود دقت فرمایید)… دختر ف..وپسرا…را خارج ازضابطه دردانشگاه علوم پزشکی گناباد استخدام میکند و همین طور پزشک عمومی پسر ص… ( ف وص بالاترین عناوین را درگناباد دارند) چون جای امثال آقای دکتر س..را گرفته! شرافتمندانه بگوید : احمد یوسفی دانشجو!!! باید اعتراض کند ؟ یا نماینده ایکه سوگند خورده حافظ منافع و.حق حقوق مردم باشد؟ تساهل وتسامح وخم به ابرو نیاوردن است که یک اتوبوس متقاظی استخدام درشهرداری گناباد که یک نفر میخواهد برای امتحان بمشهد می رود اما استخدام ازقبل معلوم بود دختر فدایی آقای دکتر درشهرداری وپسری دیگر درفرودگاه مشهد بکار مشغول میشوند یا دراداره گاز واینجا آقای ف وص تماشاگرند!!… !!! به احمد یوسفی ها نه تازید همین انعکاس نظر شما افشاگر بی عدالتی است که همان بزرگواران باید پاسخگو باشند. . هم دردنیا وهم درآخرت ودهها حرف دیگر…

شمعدوني یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 - 8:53 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام.دکتر مهدیزاده چه خوب چه بدنماینده ای است که خود ما گنابادیها انتخابش کردیم.درضمن وظیفه یک خبرنگاربیان وتفسیر مسایل و شخصیتها به دلخواه واز دید خودش نیست.شاید دید یه فرد دیگه کاملا با شما مخالف باشه همونطور که خیلیها با شما موافقند.دکتر مهدیزاده باید توسط همه گنابادیها مورد تعریف و نقد قرار بگیره.موفق باشید.

رسول چهارشنبه 3 خرداد 1391 - 10:14 ق.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام اقای یوسفی به دور از بد یا خوب بودن مقاله تان از تحلیل تان لذت بردم صمیمانه مشتاق تحلیل های اتشین ترت هستم

مجيد سه شنبه 18 اسفند 1394 - 4:25 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

سلام واقعا فکر میکنید جناب بنایی کار بیشتری برای گناباد خواهد کرد ؟ در مقایسه با نماینده قائن و بیرجند در دروه جناب مهدی زاده گناباد رشد محسوسی نداشت و اکنون باید دید جناب بنایی که نماینده اصلاح طلب را به سختی و نمایندهخ اصول گرا را به راحتی پشت سر گذاشت با تجربه سالها شهرداری برای گناباد و بجستان و کاخک چه میکند .باید امید وار بود . نمایندگان قبلی گناباد فقط یک بار صدایشان در مجلس شنیده شد ان یکبار هم ….. .حکایت تکراری است به انتظار می نشینیم

ناصر احمدی دوشنبه 7 تیر 1395 - 7:29 ب.ظ پاسخ به دیدگاه

وای بز کسانی که سنگ این واونو به سلنه می زنند تا وقتی که نماینده است تعریف می کنند وقتی که رفت وی رامی کوبند نکنید این کار را شما از منافق هم بد ترید .